مقدمه
ناآرامیها، مخالفتها و «نه گفتنهای» کودک همیشه نشانه مشکل نیستند. بخش زیادی از این رفتارها مراحل طبیعی رشد هستند. اما زمانی که مقاومت مداوم میشود، لازم است ریشهها را بررسی کنیم. این مقاله نسخهای جامعتر و تحلیلیتر از موضوع همکاری کودک با والدین ارائه میدهد.
ریشههای طرحوارهای مقاومت
۱. تجربه کنترل بیش از حد
وقتی کودک آزادی بیان، انتخاب یا آزمایش موقعیتها را تجربه نمیکند، طرحوارهٔ «اطاعت» یا «وابستگی» فعال میشود و بعدها به مقابله پنهانی تبدیل میشود.
۲. تجربه بیثباتی در قوانین
کودکی که گاهی اجازه دارد، گاهی تنبیه میشود، یاد میگیرد که «قانون ثابت نیست» و بهترین شیوه مقابله، نادیده گرفتن است.
۳. فعالشدن طرحواره خشم و بیعدالتی
اگر کودک احساس نادیده گرفته شدن داشته باشد، مقاومت راهی برای بازگرفتن کنترل میشود.
بخش دوم: اصول تنظیم رفتار با تربیت مثبتنگر
۱. ارتباط عاطفی پیش از فرمان
کودک زمانی همکاری میکند که احساس امنیت و ارتباط کند.
تماس چشمی، لمس آرام و گفتن نام کودک زمینه را فراهم میکند.
۲. انتخاب دادن
انتخاب حس کنترل میدهد.
به جای «باید همین الان لباس بپوشی!»
بگوییم: «میخوای اول شلوار رو بپوشی یا اول بلوز رو؟»
۳. پیامد طبیعی و منطقی
نه تهدید، نه رشوه.
پیامدی که مستقیم به رفتار مرتبط است، هم تربیتی است، هم اثرگذار.
۴. ثبات در قوانین
قانونِ بدون ثبات، هرگز تبدیل به عادت نمیشود.
جمعبندی
مقاومت کودک در برابر حرف والدین معمولاً نتیجه برآوردهنشدن یک نیاز روانی است؛ نیاز به شنیده شدن، نیاز به استقلال، یا نیاز به امنیت. با درک این نیازها و استفاده از اصول تربیت مثبت، والدین میتوانند بدون تنبیه، تهدید یا داد، همکاری واقعی را تجربه کنند.
دیدگاه خود را بنویسید